دوستان، قرنها به ندرت یک فرد نابغه پرورش می دهند. بخت بد ما را ببینید که در قرن ما آن نابغه نصیب ملت ترک شده است. در مقابل نبوغ آتاتورک کاری نمی شد انجام داد.
این سخنان به لوید جرج یکی از نخست وزیران اسبق انگلستان تعلق دارد. لوید جرج در پارلمان انگلستان در مقابل انتقاداتی که از وی بخاطر پیروزی ارتش ترک در جنگ استقلال به سال ۱۹۲۲ صورت می گرفت، با این سخنان از خود دفاع می کرد.
در آنروزها روزنامه دیلی تلگراف پرتیراژترین روزنامه انگلستان از آتاتورک کبیر با این عنوان یاد کرده بود:
آتاتورک چنان پرچم ترک در روح ملت ترک موج می زند.
گلائود فاررئر رمان نویس و دیپلمات فرانسوی نیز در سال ۱۹۳۰ چنین گفته است:
بعد از قرارداد سور چنین تصور می کردم که ترکیه مرده و به تاریخ خواهد پیوست. فقط ترکیه در سایه آتاتورک بقا یافت و تلاشهای لوید جرج برای نابود سازی این بقا که در مقابل جهان قد علم کرده، بی ثمر و عقیم مانده است.
ادوارد هریوت نخست وزیر وقت فرانسه نیز در سال ۱۹۳۳ به آتاتورک گفته بود: پاشا چگونه می توان شیفته شما نشد؟ بزرگترین اثر نبوغ شما ترکیه لائیک می باشد.
آتاتورک رهبری با شخصیت والا بود. وی فردی صمیمی بوده و همواره از مبالغه و تظاهر دوری می جست. از کسانیکه او را تمجید و ستایش می کردند خوشش نمی آمد.
آتاتورک بسیار دست و دلباز بود و هدیه دادن را بسیار دوست داشت. او هدیه دادن را بسیار دوست داشت. برای هدیه دادن به هیچ بهانه ای نیاز نداشت. لوازم و اشیاء شخصی گرانبها و بسیار ارزشمند خود را بطور مرتب به دوستانش هدیه می کرد. افرادیکه از آتاتورک هدیه می گرفتند، بسیار خوشحال شده و بر خود می بالیدند.
گویند، روزی آتاتورک پالتوی پوست خود را به دکتر نشات عمر هدیه می کند، سایز پالتو بزرگ بوده و فقط دکتر عمر با نهایت ادب و نزاکت می گوید: پاشا بسیار سپاسگزارم. گویی برای بدن من دوخته شده است. آتاتورک نیز از سخنان مذکور خوشش آمده و قهقهه سر می دهد.
اتاتورک کبیر حقیقتا نیز شخصیت رنگینی داشت. به صراحت می توان گفت که مرد ساده ای محسوب می شد. زیرا از یکسو ضمن نوشیدن قهوه و دوغ، با روستائیان به صحبت نشسته و از سوی دیگر نیز پیژامه پوشیده و چهار زانو بر سر سفره می نشست. او خوردن کیک در قنادی و خوردن سوپ در رستوران را دوست داشت. او صاحب روحی آزاد بود.
حتی دقایق بیشماری بر سر گرافون نشسته و به موسیقی گوش می داد. از رقص نیز خوشش می آمد. او هم سربازی جسور و بی باک و هم مردی رمانتیک و احساساتی بود.
آتاتورک کبیر بعنوان سربازی قهرمان، دولتمردی بسیار موفق، انقلابی بزرگ و جسور، مردی مردم گرا و معاصر، شیک پوش، خوش قیافه و بسیار باهوش شناخته شده و محبوبیت یافته بود.
آتاتورک کبیر گاهی اوقات در نتیجه تاثیرپذیری از روح آزاد خود، چنان شهروندان عادی سوار اتوبوس، قطار و تراموای می شد. اغلب اوقات نیز به جاده بی اوغلو در استانبول می رفت. رقصهای محلی را بسیار دوست داشت و بعضی شبها از آشپز کاخ می خواست که برایش املت بپزد.
در خلال روزهایی که در فلوریا اقامت داشت، در ساحل دریا به گفتگو با شهروندان نشسته، با کودکان شوخی کرده، با جوانان شنا نموده و ساعتها قایقرانی می کرد. در جشنهای عروسی شهروندان عادی شرکت کرده و به عروس و داماد هدیه می داد.
مقاله این هفته را نیز با سخنانی از آتاتورک در رابطه با عادات و دلبستگی هایش به پایان می بریم.
آتاتورک می گوید: من اهداف و دلبستگیهای بسیار بزرگی دارم، فقط این اهداف و ایده آل هایم کسب مقامی بزرگ و یا ثروت زیاد نمی باشد و با مادیات هیچ ارتباطی ندارد. دلبستگی، امیال و ایده آلهای من برای وطنم فایده داشته و تحقق آنها به من نیز آسودگی روح و روان خواهد داد. هدف و غایه من از زندگی همیشه این بوده است. به این غایه از وقتی که خیلی جوان بودم دست یافته و تا آخرین نفس نیز آنرا حفظ خواهم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر